فال حافظ روزانه سه شنبه 7 آذر 1402 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 174
مژده اي دل که دگر باد صبا بازآمد ، هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمد برکش اي مرغ سحر نغمه داوودي باز ، که سليمان گل از باد هوا بازآمد عارفي کو که کند فهم زبان سوسن ، تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد مردمي کرد و کرم لطف خداداد به من ، کان بت ماه رخ از راه وفا بازآمد لاله بوي مي نوشين بشنيد از دم صبح ، داغ دل بود به اميد دوا بازآمد چشم من در ره اين قافله راه بماند ، تا به گوش دلم آواز درا بازآمد
گر چه حافظ در رنجش زد و پيمان بشکست
،
لطف او بين که به لطف از در ما بازآمد
تعبیر:
بشارت باد که شاهد مقصود را در بر خواهی گرفت و دنیا به کام تو خواهد چرخید. دوستان را فراموش نکن. به زودی دشمنی ها به دوستی مبدل می شود.
فال حافظ روزانه سه شنبه 7 آذر 1402 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 20
روزه يک سو شد و عيد آمد و دل ها برخاست ، مي ز خمخانه به جوش آمد و مي بايد خواست نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت ، وقت رندي و طرب کردن رندان پيداست چه ملامت بود آن را که چنين باده خورد ، اين چه عيب است بدين بي خردي وين چه خطاست باده نوشي که در او روي و ريايي نبود ، بهتر از زهدفروشي که در او روي و رياست ما نه رندان رياييم و حريفان نفاق ، آن که او عالم سر است بدين حال گواست فرض ايزد بگذاريم و به کس بد نکنيم ، وان چه گويند روا نيست نگوييم رواست چه شود گر من و تو چند قدح باده خوريم ، باده از خون رزان است نه از خون شماست
اين چه عيب است کز آن عيب خلل خواهد بود
،
ور بود نيز چه شد مردم بي عيب کجاست
تعبیر:
همه ی سیاهی ها و تباهی ها از بین خواهد رفت. از دوستان ریاکار در رنج و عذاب به سر می بری اما با صداقت و صفای دل و ایمان، زندگی خوبی خواهی داشت.
فال حافظ روزانه سه شنبه 7 آذر 1402 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 170
زاهد خلوت نشين دوش به ميخانه شد ، از سر پيمان برفت با سر پيمانه شد صوفي مجلس که دي جام و قدح مي شکست ، باز به يک جرعه مي عاقل و فرزانه شد شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب ، باز به پيرانه سر عاشق و ديوانه شد مغبچه اي مي گذشت راه زن دين و دل ، در پي آن آشنا از همه بيگانه شد آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت ، چهره خندان شمع آفت پروانه شد گريه شام و سحر شکر که ضايع نگشت ، قطره باران ما گوهر يک دانه شد نرگس ساقي بخواند آيت افسونگري ، حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد
منزل حافظ کنون بارگه پادشاست
،
دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد
تعبیر:
دعاهای تو مستجاب می شود. به آرزوهایت می رسی و به هدف و مقصود خود دست می یابی. عزیزی را که سال ها از تو دور بوده، دوباره خواهی دید. کارها بر وفق مراد تو می شود.
فال حافظ روزانه سه شنبه 7 آذر 1402 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 125
شاهد آن نيست که مويي و مياني دارد ، بنده طلعت آن باش که آني دارد شيوه حور و پري گر چه لطيف است ولي ، خوبي آن است و لطافت که فلاني دارد چشمه چشم مرا اي گل خندان درياب ، که به اميد تو خوش آب رواني دارد گوي خوبي که برد از تو که خورشيد آن جا ، نه سواريست که در دست عناني دارد دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردي ، آري آري سخن عشق نشاني دارد خم ابروي تو در صنعت تيراندازي ، برده از دست هر آن کس که کماني دارد در ره عشق نشد کس به يقين محرم راز ، هر کسي بر حسب فکر گماني دارد با خرابات نشينان ز کرامات ملاف ، هر سخن وقتي و هر نکته مکاني دارد مرغ زيرک نزند در چمنش پرده سراي ، هر بهاري که به دنباله خزاني دارد
مدعي گو لغز و نکته به حافظ مفروش
،
کلک ما نيز زباني و بياني دارد
تعبیر:
فریب ظواهر زیبا را مخور. در زندگی به دنبال کمال و سیرت زیبا باش. با هر کسی مشورت نکن. فقط دوستان واقعی را محرم اسرار بدان. مغرور نباش. به نصایح دوستان گوش کن.
فال حافظ روزانه سه شنبه 7 آذر 1402 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 227
گر چه بر واعظ شهر اين سخن آسان نشود ، تا ريا ورزد و سالوس مسلمان نشود رندي آموز و کرم کن که نه چندان هنر است ، حيواني که ننوشد مي و انسان نشود گوهر پاک ببايد که شود قابل فيض ، ور نه هر سنگ و گلي لولو و مرجان نشود اسم اعظم بکند کار خود اي دل خوش باش ، که به تلبيس و حيل ديو مسلمان نشود عشق مي ورزم و اميد که اين فن شريف ، چون هنرهاي دگر موجب حرمان نشود دوش مي گفت که فردا بدهم کام دلت ، سببي ساز خدايا که پشيمان نشود حسن خلقي ز خدا مي طلبم خوي تو را ، تا دگر خاطر ما از تو پريشان نشود
ذره را تا نبود همت عالي حافظ
،
طالب چشمه خورشيد درخشان نشود
تعبیر:
ریا و تکبر را از خود دور کن و دوباره با دقت به خود و اعمال خود نگاه کن. جنبه های منفی را رها کن و از ضعف های خود تجربه کسب کن تا به مقصود برسی. وقت خود را بیهوده تلف نکن.
فال حافظ روزانه سه شنبه 7 آذر 1402 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 159
نقد صوفي نه همه صافي بي غش باشد ، اي بسا خرقه که مستوجب آتش باشد صوفي ما که ز ورد سحري مست شدي ، شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد خوش بود گر محک تجربه آيد به ميان ، تا سيه روي شود هر که در او غش باشد خط ساقي گر از اين گونه زند نقش بر آب ، اي بسا رخ که به خونابه منقش باشد ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست ، عاشقي شيوه رندان بلاکش باشد غم دنيي دني چند خوري باده بخور ، حيف باشد دل دانا که مشوش باشد
دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش
،
گر شرابش ز کف ساقي مه وش باشد
تعبیر:
کارها را آسان نگیر و سهل انگاری را رها کن. تلاش و کوشش انسان را به همه چیز می رساند. از شکست ها نترس و از آنها به عنوان تجربه استفاده کن. هر کاری محتاج صداقت و ایمان است. با تظاهر و عوام فریبی به جایی نخواهی رسید.
فال حافظ روزانه سه شنبه 7 آذر 1402 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 251
شب وصل است و طي شد نامه هجر ، سلام فيه حتي مطلع الفجر دلا در عاشقي ثابت قدم باش ، که در اين ره نباشد کار بي اجر من از رندي نخواهم کرد توبه ، و لو آذيتني بالهجر و الحجر برآي اي صبح روشن دل خدا را ، که بس تاريک مي بينم شب هجر دلم رفت و نديدم روي دلدار ، فغان از اين تطاول آه از اين زجر
وفا خواهي جفاکش باش حافظ
،
فان الربح و الخسران في التجر
تعبیر:
باید رنج و مصیبت ها را تحمل کنی تا به نتیجه برسی. روزگار ناکامی به زودی طی می شود به شرط آنکه صبور باشی و امید خود را از دست ندهی و از حرکت و تلاش منصرف نشوی.
فال حافظ روزانه سه شنبه 7 آذر 1402 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 238
جهان بر ابروي عيد از هلال وسمه کشيد ، هلال عيد در ابروي يار بايد ديد شکسته گشت چو پشت هلال قامت من ، کمان ابروي يارم چو وسمه بازکشيد مگر نسيم خطت صبح در چمن بگذشت ، که گل به بوي تو بر تن چو صبح جامه دريد نبود چنگ و رباب و نبيد و عود که بود ، گل وجود من آغشته گلاب و نبيد بيا که با تو بگويم غم ملالت دل ، چرا که بي تو ندارم مجال گفت و شنيد بهاي وصل تو گر جان بود خريدارم ، که جنس خوب مبصر به هر چه ديد خريد چو ماه روي تو در شام زلف مي ديدم ، شبم به روي تو روشن چو روز مي گرديد به لب رسيد مرا جان و برنيامد کام ، به سر رسيد اميد و طلب به سر نرسيد
ز شوق روي تو حافظ نوشت حرفي چند
،
بخوان ز نظمش و در گوش کن چو مرواريد
تعبیر:
یارتان حاضر به هر گونه فداکاری برای شما می باشد. هر ملامتی را به خاطر شما تحمل می کند و برای رسیدن به تو بهای سنگینی پرداخت کرده است. بدون شما زندگی برایش چون شب است. تو هم طلب او را برآورده ساز تا خوبی های او را جبران کرده باشی.
فال حافظ روزانه سه شنبه 7 آذر 1402 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 420
ناگهان پرده برانداخته اي يعني چه ، مست از خانه برون تاخته اي يعني چه زلف در دست صبا گوش به فرمان رقيب ، اين چنين با همه درساخته اي يعني چه شاه خوباني و منظور گدايان شده اي ، قدر اين مرتبه نشناخته اي يعني چه نه سر زلف خود اول تو به دستم دادي ، بازم از پاي درانداخته اي يعني چه سخنت رمز دهان گفت و کمر سر ميان ، و از ميان تيغ به ما آخته اي يعني چه هر کس از مهره مهر تو به نقشي مشغول ، عاقبت با همه کج باخته اي يعني چه
حافظا در دل تنگت چو فرود آمد يار
،
خانه از غير نپرداخته اي يعني چه
تعبیر:
زندگی آرام و سعادتمندی داری، اما هنوز از آنچه که داری، می طلبی. برای خود بیهوده دردسر می تراشی. قدر زندگی و خانواده ی مهربان خود را بدان. با خیالات بیهوده و آرزوهای خام، زندگی خود را دچار ناملایمات نکن. قناعت بزرگترین گنجینه ی بشریت است.
فال حافظ روزانه سه شنبه 7 آذر 1402 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 490
در همه دير مغان نيست چو من شيدايي ، خرقه جايي گرو باده و دفتر جايي دل که آيينه شاهيست غباري دارد ، از خدا مي طلبم صحبت روشن رايي کرده ام توبه به دست صنم باده فروش ، که دگر مي نخورم بي رخ بزم آرايي نرگس ار لاف زد از شيوه چشم تو مرنج ، نروند اهل نظر از پي نابينايي شرح اين قصه مگر شمع برآرد به زبان ، ور نه پروانه ندارد به سخن پروايي جوي ها بسته ام از ديده به دامان که مگر ، در کنارم بنشانند سهي بالايي کشتي باده بياور که مرا بي رخ دوست ، گشت هر گوشه چشم از غم دل دريايي سخن غير مگو با من معشوقه پرست ، کز وي و جام مي ام نيست به کس پروايي اين حديثم چه خوش آمد که سحرگه مي گفت ، بر در ميکده اي با دف و ني ترسايي
گر مسلماني از اين است که حافظ دارد
،
آه اگر از پي امروز بود فردايي
تعبیر:
از رنج ها و مشکلات، در غم و اندوهی. غم و غصه و حسرت کشیدن نمی تواند چاره ی مشکلات تو باشد. بهتر است دامن همت به کمر بزنی و با نیروی اراده و سعی خود مشکلات را حل کنی. دوستان خود را بشناس و در انتخاب آنها دقت کن.
فال حافظ روزانه سه شنبه 7 آذر 1402 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 49
روضه خلد برين خلوت درويشان است ، مايه محتشمي خدمت درويشان است گنج عزلت که طلسمات عجايب دارد ، فتح آن در نظر رحمت درويشان است قصر فردوس که رضوانش به درباني رفت ، منظري از چمن نزهت درويشان است آن چه زر مي شود از پرتو آن قلب سياه ، کيمياييست که در صحبت درويشان است آن که پيشش بنهد تاج تکبر خورشيد ، کبرياييست که در حشمت درويشان است دولتي را که نباشد غم از آسيب زوال ، بي تکلف بشنو دولت درويشان است خسروان قبله حاجات جهانند ولي ، سببش بندگي حضرت درويشان است روي مقصود که شاهان به دعا مي طلبند ، مظهرش آينه طلعت درويشان است از کران تا به کران لشکر ظلم است ولي ، از ازل تا به ابد فرصت درويشان است اي توانگر مفروش اين همه نخوت که تو را ، سر و زر در کنف همت درويشان است گنج قارون که فرو مي شود از قهر هنوز ، خوانده باشي که هم از غيرت درويشان است من غلام نظر آصف عهدم کو را ، صورت خواجگي و سيرت درويشان است
حافظ ار آب حيات ازلي مي خواهي
،
منبعش خاک در خلوت درويشان است
تعبیر:
فریب مال و منال دنیا را نخور و در پی آرزوهای دور و دراز نباش. با قناعت و سادگی زندگی کردن بهتر از زندگی ای است که هر روزش پر از سختی و غم است. تکبر و غرور را رها کن و با ایمان باش.
فال حافظ روزانه سه شنبه 7 آذر 1402 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 352
روزگاري شد که در ميخانه خدمت مي کنم ، در لباس فقر کار اهل دولت مي کنم تا کي اندر دام وصل آرم تذروي خوش خرام ، در کمينم و انتظار وقت فرصت مي کنم واعظ ما بوي حق نشنيد بشنو کاين سخن ، در حضورش نيز مي گويم نه غيبت مي کنم با صبا افتان و خيزان مي روم تا کوي دوست ، و از رفيقان ره استمداد همت مي کنم خاک کويت زحمت ما برنتابد بيش از اين ، لطف ها کردي بتا تخفيف زحمت مي کنم زلف دلبر دام راه و غمزه اش تير بلاست ، ياد دار اي دل که چندينت نصيحت مي کنم ديده بدبين بپوشان اي کريم عيب پوش ، زين دليري ها که من در کنج خلوت مي کنم
حافظم در مجلسي دردي کشم در محفلي
،
بنگر اين شوخي که چون با خلق صنعت مي کنم
تعبیر:
مراقب اطرافیان خود باش تا گمراه نشوی. در هر کاری که شروع می کنی با عقل و اندیشه عمل کن تا به نتیجه ی مطلوب برسی. دوستان خود را بشناس تا بتوانی به موقع از آنها استمداد جویی.